18 دسامبر 2012
پنجشنبه ی پیش، محفل رونمایی کتاب "خواب خرد" نوشته ی علی امیری در دانشگاه ابن سینا برپا گردید. این کتاب در باب اوضاع آشفته ی سیاسی، علمی، فرهنگی و اجتماعی افغانستانِ امروز نوشته شده است و از این لحاظ، این اثر را می توان به مثابه ی زنگ خطری برای همه ی کسانی که دغدغه ی تفکر و تامل را نسبت به سرنوشت جمعی جامعه ی افغانستان دارند، قلمداد نمود. خوشبختانه، من و بعضی دوستان دانشگاهی توانستیم خود را در این... برنامه برسانیم تا از گفتار های عالمانه ی استادانی که در نقد این اثر می پرداختند، بهره ای گرفته باشیم.
گزینش عنوان "خواب خرد" با نوشته های داخل این کتاب و شرایط روزگار امروزی افغانستان و مهمتر از آن تجربه ی عملی نویسنده در فعالیتهای علمی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در داخل و بیرون از افغانستان بی ربط و بی دلیل نیست. همانگونه که در متن این کتاب به سردر گمی چند بعدیِ جامعه ی افغانستان اشاره رفته است، در عمل نیز می توان دید که شور و اشتیاق دانستن و دریافتنِ بحثهای معرفتی و انسانی در جامعه ی ما سخت بی رمق و کم مشتری است. پیش از رسیدن به این محفل، انتظار داشتم که شاید در پی چاپ این کتاب، خردِ برخی از کسانی که در این شهر پر آوازه ادعای اندیشمندی و روشنفکری می کنند، از خواب سنگین بی مساله گی و بی تفاوتی برخاسته باشد و حد اقل در یک چنین محفل علمی شاهد حضور بعضی چهره های درشتی از این ادم ها باشیم. ولی طوری که دیده شد، استقبال چندانی از سوی محافل و شخصیتهای علمیِ دیگر در این نشست صورت نگرفت. بنابراین، نتیجه گیری نویسنده ی کتاب در باب وضعیت علم در افغانستان درست از آب در می اید بدین مفهوم که ما افغانها تاکنون نسبت و مسئولیت خود را در قبال علم و دانایی به درستی مشخص نساخته ایم و از آنجا که نه با علوم گذشته و نه هم با علوم جدید رابطه ی منطقی برقرار نساختیم، پس به لحاظ علمی نیز در یک وضعیت برزخی به سر می بریم که نمی دانیم چه را می دانیم و یا اینکه چه را باید بدانیم و پرسشهایی زیادی از این قبیل…
گزینش عنوان "خواب خرد" با نوشته های داخل این کتاب و شرایط روزگار امروزی افغانستان و مهمتر از آن تجربه ی عملی نویسنده در فعالیتهای علمی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در داخل و بیرون از افغانستان بی ربط و بی دلیل نیست. همانگونه که در متن این کتاب به سردر گمی چند بعدیِ جامعه ی افغانستان اشاره رفته است، در عمل نیز می توان دید که شور و اشتیاق دانستن و دریافتنِ بحثهای معرفتی و انسانی در جامعه ی ما سخت بی رمق و کم مشتری است. پیش از رسیدن به این محفل، انتظار داشتم که شاید در پی چاپ این کتاب، خردِ برخی از کسانی که در این شهر پر آوازه ادعای اندیشمندی و روشنفکری می کنند، از خواب سنگین بی مساله گی و بی تفاوتی برخاسته باشد و حد اقل در یک چنین محفل علمی شاهد حضور بعضی چهره های درشتی از این ادم ها باشیم. ولی طوری که دیده شد، استقبال چندانی از سوی محافل و شخصیتهای علمیِ دیگر در این نشست صورت نگرفت. بنابراین، نتیجه گیری نویسنده ی کتاب در باب وضعیت علم در افغانستان درست از آب در می اید بدین مفهوم که ما افغانها تاکنون نسبت و مسئولیت خود را در قبال علم و دانایی به درستی مشخص نساخته ایم و از آنجا که نه با علوم گذشته و نه هم با علوم جدید رابطه ی منطقی برقرار نساختیم، پس به لحاظ علمی نیز در یک وضعیت برزخی به سر می بریم که نمی دانیم چه را می دانیم و یا اینکه چه را باید بدانیم و پرسشهایی زیادی از این قبیل…
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر