۱۳۹۱ بهمن ۱۶, دوشنبه

سلسله بحث ها و گفتمان های پیشا 2014 در کابل

10 نوامبر 2012
پنجشنبه هفته پیش، 18 عقرب 1391، فرصتی پیش آمد تا در دو نشست نیمه سیاسی-اکادمیک که به همت دو حزب سیاسی در شهر کابل برگزارشده بود، اشتراک نمایم. "خط مرزی دیورند؛ از شایعات تا واقعیات" موضوع همایش علمی-سیاسی حزب کنگره ملی افغانستان به رهبری دکتر عبدالطیف پدرام بود که در هوتل شهزاده شهر، پیش از ظهر، برگزار شده بود و همایش دومی، زیر عنوان "نقش جوانان و تحص...یلکردگان در دهه تحول 2014-24، فرصتها و چالشها" توسط حزب ملت افغانستان که به تازگی توسط دکتر جعفر مهدوی، عضو مجلس نمایندگان، راه اندازی شده است، در سالون هوتل کابل-دبی، بعد از ظهر همان روز برگزار گردیده بود.در برگزاری این دو همایش، مشابهت هایی به چشم می خورد. حضور پررنگ جوانان حزبی متعلق به یک گروه قومی خاص در هردو محفل نشان می داد که در ساختار موزاییکی جامعه افغانستان تغییری رونما نگردیده و آرمان ادغام اجتماعی برای «ملت» شدن در بین گروههای قومی، در ده سال اخیر هرگز تحقق نیافته است. نکته دوم، حضور پررنگ محصلین مناطق دور دست افغانستان که در کابل مشغول تحصیل می باشند در هردو محفل برجسته می نمود و این امر بیانگر این واقعیت بود که بعد از گذشت ده سال دولت سازی دموکراتیک، ما هنوز هم موفق به ایجاد طبقه متوسط فعال در سطح شهرها، آن هم در حد یک اقلیت قابل توجه نشده ایم تا درامر توسعه سیاسی در کشور، سهم ارزنده بازی نموده و در تشکیل فرهنگ و جامعه سیاسی در افغانستان حضور داشته باشند. در افغانستان، طبقه متوسط هیچگاه فرصت رشد و نموی لازم و کافی نیافت و از انقلاب 7 ثور به این سو، این نخبگان هاشیه ای و روستایی بودند که بر سرنوشت مملکت مسلط شده و خط سیر جریان دموکراتیزاسیون و توسعه سیاسی در کشور را از مسیر اصلی اش، منحرف ساختند. طرح موضوع خط دیورند، به دلیل حساسیت تاریخی که نسبت به آن وجود داشته است و دارد، طبق استدلال برخی صاحبنظران، علت اصلی بحران و منازعه در افغانستان به شمار می آید، در شرایط امروزی آن هم توسط یکی از احزاب سیاسی، حائز اهمیت است تا توانسته باشد تابوی مصنوعی ایجاد شده در قبال مطرح ساختن این موضوع در سطح ملی، از بین برود. سخنرانان اصلی در این محفل مرکب از چهره های اکادمیک و سیاسی بودند که هریک قرائت و نقطه نظرات خاص خود را در مورد چگونگی برخورد با معضله خط مرزی دیورند ابراز داشتند. اظهار نظرات احساسی و عقده ای در صحبتهای سخنرانان مشهود بود و به استثنای یکی از سخنرانان، هیچیک تحلیل همه جانبه ای از حمایت و یا رد نمودن این داعیه ارائه نکرده و به استدلال های موافقان و مخالفان به رسمیت شناختن این معاهده، نپرداختند. عدم حضور مخالفان به رسمیت شناختن خط دیورند در این محفل یکی از کاستی ها بود. مهمتر از همه، هیچیک از سخنرانان به نگرانی های مشروع پاکستان در قبال پایان دادن به این معضله، اشاره کافی نکردند و بحث را بیشتر به داخل افغانستان محدود ساختند.در همایش حزب ملت افغانستان، سخنرانان جوان برگزیده شده بودند تا اندکی از دستاوردهای ده سال اخیر بصورت عینی در معرض دید قرار بگیرد و نیز صدای جوانان از حلقوم جوانان بلند شود. حسن رضایی، استاد دانشگاه؛ وحید عمر، سخنگوی پیشین رئیس جمهور کرزی؛ جاوید لودین معین سیاسی وزارت امور خارجه افغانستان و فوزیه کوفی نماینده مردم در مجلس نمایندگان از چهره های جوان و صاحب نامی بودند که در این نشست سخنرانی کردند. در میان سخنان این افراد، نشانه های از بیم و امید نسبت به وضعیت فعلی و آینده کشور به چشم می خورد.در بحث فرهنگ و سیاست که من متاسفانه در اخرین لحظات به آن رسیدم، استاد رضایی نقش فرهنگ و ارزشهای فرهنگی را در تحول و توسعه سیاسی مهم و کلیدی ارزیابی نمود. وی تاکید نمود که افغانستان کنونی نیازمند سیاست اینده نگری است تا گذشته نگر. ایشان استدلال نمودند که جامعه امروزی افغانستان بیشتر یک جامعه فرهنگی است تا یک جامعه سیاسی و این توازن باید بین فرهنگ و سیاست برقرار گردد. به باور ایشان، برای رسیدن به ثبات و اجماع سیاسی، سیاستمدارانی و کارگذارانی موفق و قابل اعتماد هستند که در فکر تامین سلامت،رفاه و امنیت برای شهروندان باشند تا اینکه در فکر حفظ فرهنگ، ارزشهای و ایستارهای کهنی که مایه رجعت و رکود می شود. استاد رضایی به ابعاد معنوی و مادی فرهنگ اشاره نمود و رفتار دوگانه برخی سیاستمداران سنتی را در قبال پذیرفتن و مخالفت ورزیدن با برخی نماد های فرهنگی بیگانگان، مورد انتقاد قرار داد. به باور ایشان، نخبگان سیاسی و اجتماعی جوامع جهان سومی می توانند به سادگی جلوه های مادی و فیزیکی فرهنگ غرب را در زندگی شان بپذیرند مانند تجمل گرایی و تسهیلات رفاهی ولی هرگاه موضوع معنوی فرهنگ غرب مطرح باشد حاضر هستند یک جامعه را به هرج مرج بکشانند تا مخالفت خود را در برابر آن ابراز نمایند. وحید عمر، ضمن اعتراف به دفاع از سیاست های حکومت کرزی در سال های گذشته خاطر نشان ساخت که از استعداد و انرژی جوانان در افغانستان استفاده ابزاری صورت گرفته ولی با آن هم، جوانان هم این اکنون، ماشین تحرک و ستون فقرات نظام فعلی را در رده دوم و سوم تشکیل می دهند. وحید عمر با تجربه شخصی که در فعالیتهای سیاسی اش در چند سال اخیر بدست آورده است، توصیه می کند که جوانان بعد از این نباید آله دست و ابزار سیاستمداران سنتی قرار بگیرند بلکه باید قدرت و جایگاه واقعی خود را در فصل جدید سیاسی کشور، تثبیت و حفظ نمایند. به باور وحید عمر، یک و نیم سال زمان باقیمانده به انتخابات، سرنوشت سازترین مرحله برای این مهم می باشد و اگر در این فرصت، حکومت زمینه انتقال سیاسی را بطور مسالمت آمیز و دموکراتیک فراهم سازد، می توان نسبت به آینده جوانان و کشور امید وار بود.جاوید لودین از وضعیت موجود راضی است. از انکشافات و پیشرفتهای صورت گرفته اظهار رضایت می کند و نسبت به آینده خوشبین است. آقای لودین بیشتر به ارزشهایی که در نسل جوان وجود دارد تاکید دارد و حضور خود و هم قطارانش را در ارگانهای دولتی، نمونه ای از موفقیت و مشارکت جوانان در تصمیمگیریهای کلان مملکتی قملداد می کند.فوزیه کوفی، کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری 1393 است. اما در صحبتهایش، دیدگاه و مسیر روشنی در مورد افغانستان به چشم نمی خورد. ایشان اشاره های به معضل بیکاری در بین جوانان نموده و دولت را در امر خدمات رسانی اجتماعی مورد انتقاد قرار داد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر