۱۳۸۸ اسفند ۱۰, دوشنبه

فقدان مشاركت ملي در گفتگو هاي صلح با مخالفان

بازيهاي كهنه در نقاب جديد در مذاكرات احتمالي با طالبان و حزب اسلامي حكمتيار

به نظر مي رسد كه زمامداران امور بار دگر از تاكتيك هاي كهنه ي قومي و قبيله اي در عمليه صلح با طالبان استفاده مي كنند. مشاركت دادن سران بدون بيخ و بون قومي و ملي در نشست هاي مالديو و عربستان بيانگر همين نكته مي باشد. در نظامهاي استبدادي قبلي نيز حاكمان وقت براي اينكه مراتع و زمينهاي مردم را به تصاحب كوچيها در اورند و يا از بي نظمي اجتماعي آنها حمايت كنند يك عده از خوانين و ملك ها و مردمان خود فروخته را به عنوان طرفهاي اصلي قضيه در كنار خود حفظ مي كردند ودر مواقع لازم از انها به منظور استفاده ي ابزاري و كوبيدن مهر مشروعيت بر عملكردهاي دولت استفاده مي كردند. هم اكنون نيز ما تصوير پر رنگ تر از آن را در گيرودار مذاكرات احتمالي با طالبان و حزب اسلامي مي بينيم. تركيب هيات مذاكره كننده دولت به رياست در نشست مالديو و عربستان اين نكته را مي رساند كه دولت نمي خواهد رهبران و نمايندگان واقعي مردمي را كه بيشترين رنج و خسارت را از ناحيه طالبان در طول حكمروايي مستبد شان داشتند وارد اين گفتگو هاكند. بد بختانه، ما بار دگر شاهد به كار گيري تاكتيك ها و بازي هاي كهنه قومي و قبيله اي در رويكرد دولت براي رسيدن به تفاهم ملي هستيم. ولي تاريخ و تحولات چندين دهه ي گذشته اين را ثابت كرده است كه بدون مشاركت همه جانبه همه اقوام و طيف هاي اجتماعي و سياسي مردم افغانستان هر گونه گفتگو و تلاش به منظور رسيدن به وحدت ملي و يا مصالحه با مخالفان محكوم به شكست مي باشد.

در كشوري كه فعلا نظامش دموكراتيك خوانده مي شود و نهاد هاي دموكراتيك در ان تاسيس گرديده است ناديده گرفتن يك كتله بزرگي از جمعيت ان كه سهم فعال و موثري در تحكيم و ثبات روند دمكراتيزاسيون در هشت سال گذشته داشته است چگونه مي توان نقش آنها را در مذاكرات صلح كه يك امر ملي و حياتي براي همه شهروندان مي باشد ناديده گرفت؟ آيا امتياز دادن به طالبان و ديگر مخالفين به معناي متوقف ساختن روند مردم سالاري و آزاديهاي مدني خواهد بود؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر